قرآن کتاب آسمانی است که محققان بسیاری در انواع حوزهها این کتاب را مورد بررسی قرار دادهاند. از حوزههای مهم در فهم قرآن، بررسی ساختارهای نحوی آن است. محققان از طریق «اعراب» ساختارهای قرآنی را مورد بررسی قرار دادند و برای اثبات هریک از این ساختارها به اعراب تمسک جستند، اما در سالهای اخیر برخی عوامل دیگری را برای اثبات ساختارهای نحوی ذکر کردهاند که تأثیرگذارترین آنها تمام حسان بود. او در کتاب«اللغة العربیة معناها و مبناها» نظریه جدیدی را با عنوان «همبستگی قرینهها» مطرح و ثابت کرد که با کمک قرائن مختلف میتوان ساختارهای نحوی را اثبات کرد. قرائن لفظی طبق این نظریه در هشت حوزه: اعراب، رتبه، صیغه، مطابقت، ربط، تضام، ادات و نغمه قرار دارد. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی _ تحلیلی ساختارهای نحوی سوره قدر را طبق نظریه تمام حسان پیرامون قرائن لفظی مورد بررسی قرار داده و پس از بررسی این سوره به این نتیجه رسید که سه قرینه رتبه، تضام و ربط که هر سه در حوزه ترابط و تلازم قرار دارند بیشترین تأثیر را در اثبات ساختارهای نحوی دارند و نیز تضام بهعنوان بزرگترین قرینه لفظی در کوچکترین تا بزرگترین واژگان و ساختارها ورود دارد و بهعنوان یک رابط ساختارها را با یکدیگر مرتبط میکند و نیز اعراب فقط در صورت ظهور تأثیر اصلی را داشت، همچنین مشخص شد که برای اثبات ساختار نحوی هرگز یک قرینه لفظی بهتنهایی نمیتواند آن ساختار را اثبات کند و برای اثبات یک ساختار ضرورتاً به همبستگی این قرائن در کنار یکدیگر نیاز داریم